چهارشنبه# #،# #24# #بهمن# #1397

بسیاری از کتاب‌هایی که با مجوز رسمی وزارتخانه‌ی رسمی کشور منتشر شده است، به کتابخانه‌های عمومی راه نمی‌یابند

اشتراک گذاری

طی روزهای گذشته تصاویری از استقبال چشمگیر از گشایش کتابخانه‌ای عمومی در منطقه ۹ مشهد روی شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. تصاویر این استقبال از یک «کتابخانه عمومی» شاید هر فرد دلبسته‌ی فرهنگ را به وجد بیاورد، اما آیا استقبال روز افتتاحیه که با تبلیغات فراوان و گویا با مشوقی (عضویت رایگان) همراه بوده، کافی است و کار تمام است؟ 
به گزارش ایسنا- منطقه خراسان؛ ندا رضوی زاده، استادیار جامعه‌شناسی جهاددانشگاهی، در یادداشتی به بررسی این رویداد پرداخته که متن آن به شرح زیر است:
واقعیت این است که کتابخانه‌‌ای که با صفت «عمومی» خوانده می‌شود به واقع باید «عمومی» و فراگیر باشد. این بدان معنا است که محتوای کتابخانه باید به‌روز باشد،‌ به‌علاوه بتواند طیف متنوعی از سلایق فکری را پوشش دهد و نیازها و علایق افراد در سنین و جایگاه‌های مختلف اجتماعی و با بینش‌ها و مشغولیت‌های ذهنی متفاوت دست کم تا حدی در آن لحاظ شده باشد. طبیعی است که نیازها و علایق فکری و مطالعاتی یک فرد کم‌تر تحصیل‌کرده با فرد تحصیل‌کرده، یک مادر با فرزند خردسال با خانمی میانسال یا آقایی مسن و بازنشسته، یک نوجوان دانش‌آموز با یک جوان شاغل متفاوت است. همچنین افراد با گرایش‌های فکری و ذائقه‌های فرهنگی مختلف، مجذوب محتواهای اطلاعاتی مختلفی می‌شوند. اما تجربه‌‌ی غالب ما از اغلب کتابخانه عمومی شهر موید پوشش فراگیر این نیازها و ذائقه‌های متنوع نیست. اگرچه شاید کاملا به‌روز نگه‌داشتن همه‌ی کتابخانه‌ها و به ویژه کتابخانه‌های محلی، مستلزم صرف هزینه‌ی سالانه‌ و مداوم بالایی باشد، اما تجربه نشان می‌دهد که به شدت سوگیرانه بودن کتاب‌های گزینش‌‌شده  و خریده‌شده برای کتابخانه‌های عمومی، مانع از پوشش سلایق و علایق مختلف کتاب‌خوان‌های بالقوه و بالفعل است. 
اگر نخواهیم خود را فریب بدهیم باید بپذیریم که تاسیس کتابخانه تنها فراهم‌کردن بخش سخت‌افزارانه‌ی «ترویج مطالعه» است که شاید برخلاف آن‌چه به‌نظر می‌رسد اتفاقا چندان سخت هم نباشد، به‌ویژه در شهرهای بزرگ‌تر که اماکن فرهنگی پرشماری می‌توانند مکانی را به کتابخانه اختصاص دهند. هرچند معماری کتابخانه و خدمات جانبی آن خود می‌تواند یک جاذبه باشد و شرایط مناسب‌تری برای جذب و فراغ‌بال جماعت کتاب‌دوست و کتاب‌خوان فراهم کند، اما امروز در شهری مثل مشهد اغلب مدارس، فرهنگسراها و حتی مساجد می‌توانند دست کم مکان نسبتا مناسبی را به مخزن کتابخانه اختصاص دهند و چرخه‌ی امانت کتاب داشته باشند (و بسیاری از آن‌ها دارند).
اما شاید مهم‌تر از جنبه‌ی سخت‌افزارانه‌ی کتابخانه، محتوای کتاب‌ها است. جلب توجه و حفظ کتاب‌خوان‌های واقعی صرفاً با معماری و چیدمان یا تخفیف حق عضویت ممکن نیست. روشن است که «کتابخانه» به عنوان یک نهاد خدمت‌دهنده‌، باید به «نیاز» مخاطب/مصرف‌کننده‌اش پاسخ گوید و اگر بدون توجه به نیاز او کتابخانه‌ها را با اشیایی به نام «کتاب» پر کنیم، صرفاً منابع عمومی را تلف کرده‌ایم و خودفریبی و دیگرفریبی کرده‌ایم. این که بسیاری از کتاب‌هایی که با مجوز رسمی وزارتخانه‌ی رسمی کشور منتشر شده است، به کتابخانه‌های عمومی راه نمی‌یابند، معمایی است که پاسخ قانع‌کننده‌ای به آن داده نشده است. کوشش برای تحمیل سلیقه‌ی مدیران به مصرف‌کنندگان، به ویژه در بخش فرهنگ، تجربه‌‌ی هزاران‌بار شکست‌خورده‌ای است که آزمودن دوباره‌ی آن،‌ جز سرسختی برای اتلاف منابع عمومی معنایی نمی‌تواند داشته باشد.
 نمونه چنین شکست فرهنگی-تجاری را در سال‌های اخیر در مشهد در فروشگاه کتاب وسیع و مدرنی دیدیم که در یکی از نقاط پرتردد و مرغوب در مجاورت پردیس دانشگاه مشهد بنا شد و مورد اقبال قرار نگرفت، در مقابل شاهد موفقیت چشمگیر فرهنگی-تجاری فروشگاه‌های کتابی  بودیم که در مدت کوتاهی به پاتوق‌های فرهنگی محبوب و پررونقی برای کتاب‌خوان‌ها، فرهنگ‌دوستان،  خریداران محصولات فرهنگی بدل شدند.
خطا (یا مغالطه‌ی عامدانه‌ی‌) بسیاری از مدیران این است که ستانده (output) را به جای نتیجه (outcome)  معرفی و تبلیغ می‌کنند و به‌عنوان عملکرد شایسته‌ی خود در گزارش‌ها به‌رخ می‌کشند، و حتی فراتر و بدتر این که آن را کاملا همبسته با پیامد (impact)  وانمود و تفسیر می‌کنند. بنای فیزیکی کتابخانه و تاسیسات و تجهیزات آن اگرچه بخشی از ساخت نهادی لازم برای توسعه و ترویج کتاب‌خوانی است (ستانده)، و ظاهر مدرن و جذاب آن می‌تواند دل همگان و از جمله فرهنگ‌دوستان را برباید، اما اگر هدف غایی ما (نتیجه) «ترویج مطالعه» است، بنای فیزیکی به هیچ‌وجه کافی نیست. حتی ثبت اعضای پرشمار نیز از جنس «ستانده» است که با محرک‌هایی مثل تخفیف حق عضویت ممکن است بتوان آن را تامین کرد.  آن چه به عنوان «نتیجه» مورد انتظار است، گردش کتاب فعال و پررونق، رفت‌وآمد مکرر کتاب‌خوانان برای رفع نیازهای اطلاعاتی‌ یا سرگرمی‌شان، به‌امانت‌گرفته‌شدن طیف وسیعی از کتاب‌ها در یک بازه‌ي زمانی، و به تعبیری عام «زنده بودن کتابخانه» است.
فراگیر شدن کتاب‌خوانی، جز با به رسمیت‌شناختن «تنوع» نیازها،‌ ذائقه‌ها، علایق، نگرش‌ها و مشغولیت‌های ذهنی شهروندان ممکن نیست. در نهایت، اگر «فرهیختگی» شهروندان، «پیامد» بلندمدتی است که برای توسعه و تجهیز پرهزینه‌ی کتابخانه‌های عمومی هدف‌گذاری شده،  چنین پیامدی تنها با راهبردهایی ممکن است که «تنوع محتوایی» کتابخانه‌ها در آن لحاظ شده باشد.

اخبار