سه شنبه# #،# #02# #مرداد# #1397

حرف حساب دهه شصتی‌ها چیست؟

اشتراک گذاری

نوشته دکتر ندا رضوی زاده، عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی گردشگری پژوهشکده گردشگری با عنوان"حرف حساب دهه شصتی‌ها چیست؟ " در ادامه بخوانید.
 
در کادر گوگل تایپ می‌کنم: «دهه شصتی‌ها». گوگل منوی پیشنهادهایش را برایم باز می‌کند: «دهه شصتی ها نسل سوخته»! تعابیر مشابهی را بارها از متولدان پرتعداد دهه شصت شنیده یا خوانده‌ایم. حرف حساب دهه شصتی‌ها چیست؟! آیا آن‌ها نسل سوخته هستند؟ آیا همه‌ی ادعاهای‌شان با واقعیت تطابق دارد؟ آیا آن‌ها تنها «محرومیت» را در زندگی‌شان تجربه کردند؟ آیا آن‌ها تنها «نسلی» هستند که محرومیت را در زندگی‌شان تجربه کردند؟ و آیا روزی خواهد رسید که ناله و مظلوم‌نمایی و طلبکاری از عالم و آدم را تمام کنند؟
 
در کادر گوگل تایپ می‌کنم: «دهه شصتی‌ها». گوگل منوی پیشنهادهایش را برایم باز می‌کند: «دهه شصتی ها نسل سوخته»! تعابیر مشابهی را بارها از متولدان پرتعداد دهه شصت شنیده یا خوانده‌ایم. حرف حساب دهه شصتی‌ها چیست؟! آیا آن‌ها نسل سوخته هستند؟ آیا همه‌ی ادعاهای‌شان با واقعیت تطابق دارد؟ آیا آن‌ها تنها «محرومیت» را در زندگی‌شان تجربه کردند؟ آیا آن‌ها تنها «نسلی» هستند که محرومیت را در زندگی‌شان تجربه کردند؟ و آیا روزی خواهد رسید که ناله و مظلوم‌نمایی و طلبکاری از عالم و آدم را تمام کنند؟
 
شواهد و مستندات و ادعاهای دهه شصتی‌ها را بارها خوانده و شنیده‌ایم، این بار چند فکت دیگر درباره‌ی دهه شصتی‌ها و دیگران ارائه می‌کنم تا ادعاهای ناله‌آمیز دهه‌ شصتی‌ها را محک بزنیم. فارغ از این که امروز همه از هر نسلی در این کشور در یک کشتی نشسته‌ایم و به افق مبهم و غبارآلود آینده می‌نگریم.
 
 
*متولدان دهه‌ی شصت شاید پرتعدادترین متولدان یک دهه باشند، با این حال لزوما بدبخت‌ترین و کم‌شانس‌ترین نیستند.
 
متولدان دهه‌ی شصت اگرچه در دهه‌ی شصت به دنیا آمدند، اما جز سال‌های اولیه‌ی زندگی‌شان، در سال‌های دهه‌های بعد رشد کردند که سال‌های توسعه و گشایش‌های نسبی در همه‌ی زمینه‌ها بود. برخلاف آن‌چه ادعا می‌شود، این متولدان دهه‌‌های چهل و پنجاه بودند که سال‌های نوجوانی و جوانی‌شان در طی دهه‌ی شصت گذشت: سال‌های اولیه‌ی انقلاب، جنگ و همه‌ی چالش‌های مرتبط با آن در همه‌ی حوزه‌های حیات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی. از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
-       درگیری خیل کثیری از متولدان دهه‌‌های چهل و ماقبل (یا دوستان و بستگان نزدیکان‌شان) در نزاع‌های ایدئولوژيک، و هر یک به شکلی قربانی شدن در این منازعات
 
-        از دست دادن فرصت های زندگی، تحصیل و اشتغال به خاطر سوابق فعالیت‌های سیاسی طیفی از فعالان متولد دهه‌های چهل و ماقبل در گزینش‌ها و تبعیض‌های سیستماتیک بناشده پس از انقلاب
 
-        قربانی شدن صد‌ها هزار تن از متولدان دهه‌‌های چهل و ماقبل در جنگ به صورت شهید، جانباز، والدین و همسران آن‌ها، و آوارگان و آسیب‌دیدگان مستقیم جنگ نابرابر
 
-        رفتن متولدان دهه‌های چهل و پنجاه به مدارس و دانشگاه‌های به شدت ایدئولوژیک که رنگ جوراب داخل کفش هم در آن‌ها کنترل می‌شد و می‌توانست موجب توبیخ باشد
 
-        کمبود و نبود امکانات و محصولات متنوع فرهنگی در تمام کشور و حتی در مراکز استان‌ها و حتی در تهران
 
-        دسترسی ناچیز و بسیار محدود به امکانات فراغتی و سرگرمی به خاطر فقدان زیرساخت‌ها (سینما، فرهنگسرا، پارک،  و ...) و کمبود تکنولوژی‌های سرگرم‌کننده که در دهه‌های بعد در جهان توسعه یافت
 
-        دسترس‌ناپذیر بودن یا کمتر در دسترس بودن تفریحاتی چون سفر به دلیل سطح پایین معیشت  خانواده ها و افراد و زیرساخت‌های موجود
 
-        نبود تنوع در سایر محصولات مصرفی زندگی و سطح پایین کیفیت مادی زندگی (لوازم منزل، خودرو، پوشاک و سایر محصولات مدیریت بدن، محصولات و خدمات سلامت و زیبایی، محصولات متنوع خوراکی و نوشیدنی، خدمات پذیرایی (رستوران، فست فود، کافی شاپ، کترینگ) و ...)
 
-        دسترس‌پذیر (همگانی) نبودن آموزش عالی
 
-        نظام ارزشی که بسیاری چیزها در آن پذیرفته‌شده نبود، تابوها و تبعیض‌های مختلفی (از جمله تابوها و تبعیض‌های فرهنگی جنسیتی فراوانی) در آن وجود داشت
 
...
 
اما بچه‌های متولد دهه‌ی شصت تنها از این جهت خوش شانس نبودند که در دوران باثبات نسبی بیشتری سال‌های کودکی و نوجوانی‌شان را گذراندند و در بسیاری از زمینه‌ها از امکانات عمومی و خصوصی بیشتر، و رفاه بیشتر و سطح زندگی بالاتری برخوردار بودند. آن‌ها این شانس را داشتند که در فضایی رشد کردند که گفتمان فرزندپروریْ پیرو آموزش‌های مداوم «روانشناس‌های رادیو-تلویزیونی» دگرگون شد، والدین نیز به طور میانگین تحصیل‌کرده‌تر از نسل‌های پیشین بودند، دسترسی به آموزش به تدریج بیشتر شد و مدارس هم به تدریج نسبتاً کیفی‌تر شدند. پیرو فارغ شدن کشور از جنگ و دور شدن از روزهای پرتلاطم انقلاب، مصرف، فراغت و فردیت به زندگی نوجوان‌ها و جوان‌ترها (و البته دیگران!) رنگ داد. به علاوه، به رغم تداوم نسبی محدودیت‌های سیستماتیک و پایداری گفتمان ایدئولوژیک، در دهه‌ی هفتاد و پس از آن، فرصت بروز هویت‌ها و سبک زندگی‌های متکثرتری فراهم شد که به هیچ وجه قابل قیاس با دهه‌ی شصت نبود.
 
در ابتدای دهه‌ی ۷۰ ، متولدان دهه‌ی چهل و ماقبل باید بار سنگین تورم کم‌نظیر ابتدای دهه‌ی ۷۰ را به دوش می‌کشیدند در حالی که کودکان دهه‌ی شصتی‌شان فارغ‌البال مشغول بازی و شیطنت بودند. و در روزهایی که دهه‌ی شصتی‌ها خوش و خرم روزهای نوجوانی را می‌گذراندند، بعضی دهه‌ي پنجاهی‌ها(ی دانشجو) بهار کوتاهی را پس از ۷۶ تجربه کردند و البته بعضی از آن‌ها هم بلافاصله از ۷۸ به بعد سال‌های دشوار سرخوردگی را گذراندند! بعضی دیگر هم در جناح فکری- سیاسی مقابل کشمکش‌ها و بیم و امیدهای متفاوتی را در خلال این سال‌ها تجربه می‌کردند. طیف وسیعی از متولدان دهه‌های پنجاه و ماقبل هم در این سال‌ها به سختی با معماها و دوراهی‌های اعتقادی و فکری و عملی کلنجار می‌رفتند. و البته همچنان گزینه‌ها برای تحصیل و اشتغال دهه‌ی پنجاهی‌ها و ماقبل به گستردگی سال‌های بعد نبود، و بسیاری عطای ادامه تحصیل را به لقایش بخشیدند، چون نه دانشگاه‌های مدرک‌صادرکن به قدر امروز بود و نه به راحتی می‌شد وارد دانشگاه شد.
 
شوک‌های سیاسی دهه‌ی هشتاد هم شاید بیش از همه زندگی و روحیه‌ی دهه‌ی ‌پنجاهی‌ها را از هر طیف فکری به شکلی تحت تاثیر قرار داد.  دهه‌ی ‌پنجاهی‌ها در آن سال‌ها در فعال‌ترین و پرشورترین دوره حیات‌شان بودند. در آن سال‌ها اما دهه‌ی شصتی‌ها روزهای خوش جوانی را با انعطاف‌پذیری والدینی طی می‌کردند که یا تحولات فکری فراوانی را پشت سر گذاشته بودند یا به ناگزیر به تحولات ارزشی و سبک زندگی جدید تن داده بودند، و فضای عمومی جامعه و حاکمیت نیز کم و بیش این امنیت را به این جوانان نورسته می‌داد، دست کم بسیار بیش از آن‌قدری که دهه‌ی شصت به تنوعات جوانانش روی خوش و عرصه‌ی جولان نشان می‌داد.
 
با همه‌ی آن‌چه گفته شد دهه شصتی‌ها این شانس را داشتند که در دوره‌ای دهه‌ی بیست و سی زندگی‌شان را تجربه کردند که تکنولوژی‌ها و رسانه‌های جدید به تدریج توسعه یافت و آن‌ها که جماعت کثیرتری از دیگران بودند توانستند با بلندترین صدا در شبکه‌های اجتماعی فراگیر از خودشان حرف بزنند! و همسو با فضای عمومیِ اجتماعیِ پُر از ضجه و مویه و ناله‌ی دهه‌ی ۹۰، روایت زندگی‌ خودشان را سر هر کوی و برزن آنلاینی بیاویزند و ترحم و توجه بطلبند، و اصولا از در طلبکاری از همه دربیایند! گویی همه در این گوشه‌ی پرآشوب جهان با برخورداری کامل از مواهب زندگی و در برابری اجتماعی و اقتصادی رشد و زندگی کرده‌اند، و به یک‌باره تمام مصایب بر سر متولدان دهه‌ی شصت آوار شده است!
 
دهه‌ی شصتی‌ها حتی برای این که در این ذکر مصیبت، اشک بیش‌تری از مخاطب بگیرند، خاطرات و نوستالژی‌های دهه‌ی پنجاهی‌ها را زیرکانه دزدیدند! از جمله آن‌ها در بازنمایی‌هایی که از زندگی «بچه‌های دهه‌ی شصت» در فضاهای آنلاین عرضه می‌کنند به شخصیت‌ها و عناصر و محصولاتی اشاره می‌کنند که اتفاقا در دهه‌ی شصت باب بود، اما مخاطب و مصرف‌کننده‌ی آن نه جنین‌ها و بچه‌های قنداقی متولد دهه‌ی شصت بلکه متولدان دهه‌های پنجاه و ماقبل بودند! تصاویر کارتون‌ها، برنامه‌های تلویزیونی، لوازم التحریر و غیره در این بازنمایی‌ها، همگی محصولاتی بودند که «نوجوانان و جوانان» در دهه‌ی شصت مصرف می‌کردند، «نه نوزادان» قنداق‌پیچ!
 
🔹دو نکته‌ی مهم روش‌شناختی درباره‌ی این یادداشت و هر مطلبی که در مورد دهه‌ی شصتی‌ها گفته می‌شود:
 
 1.  در این متن همه چیز به طور نسبی مقایسه شده است. نگارنده معتقد است در هر متنی از این دست نیز باید مقایسه‌های نسبی صورت گیرد.
 
2.  ظاهرا مفهوم دهه‌ی شصتی برای اشاره به یک نسل ساخته شده است. این مفهوم دلالت بر این دارد که خیلی از جمعیت که متولد یک بازه‌ی زمانی مشخص هستند، به خاطر موقعیت تاریخی‌‌شان، تجارب و ارزش‌های مشترک دارند، و از محرومیت‌ها و شانس‌های مشترکی برخوردار بوده‌اند. با این حال نباید فراموش کرد که دهه‌ی شصتی‌ها جماعت یکدستی نبوده‌اند و نیستند. نابرابری‌های طبقاتی، تمایزهای منطقه‌ای، و نابرابری‌هایی در راستای سایر خطوط تفکیک اجتماعی (تفاوت باور‌های ایدئولوژیک)، لایه‌های متنوعی را در همین نسل پدید آورده، و فرصت‌ها و چالش‌های متفاوتی پیش روی این لایه‌ها وجود داشته است. چه‌بسا تشابهات افراد در این لایه‌ها بیش از تشابهات نسلی آن‌ها باشد،‌یا دست کم در بعضی زمینه‌ها این تشابهات بیشتر باشد. مثلا زندگی بچه‌های دهه‌ی شصتی سیستان و بلوچستان احتمالا به لحاظ محرومیت و برخورداری، بیش از آن که به هم‌نسلان خودشان در تهران و مراکز استان برخوردارتر شبیه باشد، به نسل مادران و پدران‌شان شبیه است.

اخبار