سه شنبه# #،# #13# #تیر# #1396

در باب رضایت و رابطه آن با رفاه اقتصادی

اشتراک گذاری

افزایش #رفاه لزوما موجب #رضایت نمی شود. در واقع، صرف بهبود اوضاع #اقتصادی مردم، نه تنها موجب افزایش رضایت آنان از حاکمیت نمی شود، که می‌تواند کاهش رضایت آنان را نیز در پی داشته باشد. 

یادداشت دکتر حامد بخشی، عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی گردشگری پژوهشکده گردشگری را درباره رضایت و رابطه آن با رفاه اقتصادی در ادامه بخوانید:

🔸افزایش #رفاه لزوما موجب #رضایت نمی شود. در واقع، صرف بهبود اوضاع #اقتصادی مردم، نه تنها موجب افزایش رضایت آنان از حاکمیت نمی شود، که می‌تواند کاهش رضایت آنان را نیز در پی داشته باشد. ممکن است برخی که به واسطه رای مردم در مسند حکمروایی قرار گرفته اند چنین بپندارند که اگر بتوانند موجبات بهبود وضعیت اقتصادی جامعه را فراهم کنند، می توانند رضایت آنان از حاکمیت و به دنبال آن تداوم #حکمروایی خود از طریق کسب آرای مجدد مردم را فراهم آورند. چنین پنداشتی درست نیست.

🔸برای تحلیل این موضوع ابتدا باید رضایت را تعریف کنیم. در یک تعریف ساده، رضایت برابر با تفاوت انتظارات فرد از کیفیت ادراک شده آنان است. برای مثال، رضایت یک فرد از یک رستوران، برابر است با کیفیت غذایی که ادراک کرده است منهای انتظاری که از آن رستوران داشته است. اگر #کیفیت خدماتی که فرد دریافت می‌کند، کمتر از انتظاری باشد که از آن مجموعه دارد، او ناراضی خواهد بود.

🔸بر مبنای این تعریف، اگر حاکمیت جامعه کیفیت خدمات خود به مردم را بالا ببرند، اما انتظارات آنان از حاکمیت به میزان بیشتری افزایش یابد، رضایت آنان کاهش خواهد یافت. فرامرز رفیع پور در نقد خود به جریان #اصلاحات، معتقد بود مسایلی که در آن سالها توسط حاکمان مطرح شد باعث افزایش انتظارات مردم از حاکمیت شد. به گونه ای که حاکمیت نمی توانست به آن اندازه افزایش انتظارات جامعه، مطلوبیت ارائه دهد. بسیاری ممکن است گمان کنند ثروتمندان رضایتمند ترین قشر جامعه هستند، اما بررسی ها نشان می دهد که آنان در عین برخورداری بیشتر از مطلوبیت های زندگی، رضایت بیشتری از زندگی ندارند. به دلیل آنکه با افزایش سطح رفاه، انتظارات ثروتمندان نیز از زندگی افزایش می یابد. اگر برای یک فرد طبقه پایین یک سفر تفریحی در سال، منتهای آرزوی محسوب می شود، ممکن است برای فردی از قشر ثروتمند سالی یک سفر خارجی کف ارزیابی مطلوب از زندگی محسوب شود. بنابراین چنانچه چنین سفری در سالی رخ ندهد، نارضایی از زندگی رخ می دهد. در حالیکه فقدان سفر خارج از کشور برای قشر پایین موجب نارضایتی از زندگی نمی شود.

🔸عامل دیگری که افزایش رفاه موجب افزایش رضایت نمی شود آن است که وضعیت اقتصادی ارتقا یافته، پس از مدتی تبدیل به روال معمول زندگی می شود و ارزش مطلوبیت خود را از دست می دهد. برای مثال، فردی که همواره آرزوی داشتن یک خودروی شخصی داشته، ممکن است در ماه های ابتدایی به دست آوردن آن، خرسندی یا #رضایتمندی بالایی داشته باشد، اما پس از مدتی داشتن آن خودرو به اصطلاح برای فرد «طبیعی» می شود و تبدیل به سطح پایه زندگی می شود. به عبارتی، فرد با به دست آوردن خودرو، وارد طبقه یا قشر اجتماعی جدیدی می شود و دوباره در آرزوها و رضایت و نارضایتی های آنان شریک می شود.

🔸از همین جا می توان به «#هنجارمندی» رضایت اشاره کرد. افراد بر اساس هنجارهای ذهنی پیرامون خود، به این درک می رسند که باید از وضعیت خود راضی باشند یا ناراضی. کارگر تازه واردی که از به دست آوردن کار و حقوق رضایت زیادی دارد، خیلی زود در محیط کارگاه می آموزد که باید از این وضعیت ناراضی باشد و مطالبه بیشتری از #کارفرما داشته باشد. کارمندی که به تازگی در #استخدام یک سازمان دولتی یا خصوصی در آمده، در ارتباط با همکاران می آموزد که چه چیزهایی حد استاندارد رضایت از محیط کاری هستند و چه چیزهایی نیستند. اگر این کارگر یا کارمند مورد بحث ما، بر خلاف فضای کارمندان از وضعیت خود راضی باشد، یک ناهنجار محسوب می شود و در ارتباط با همکاران خود می آموزد تا سطح انتظارات خود را همانند سایر باورها و ارزش های شخصی، با جامعه بلاواسطه (محیط همکاران) تنظیم کند.

🔸بنابراین می توان تصور کرد که #رسانه ها چه تاثیر قابل توجهی بر تنظیم سطح انتظارات افراد و به دنبال آن سطح رضایت آنان دارند. در طول سالیان پس از انقلاب، #حاکمیت ایران خود را دشمن نظام غرب معرفی کرده است. به طور طبیعی می توان انتظار داشت دنیای #غرب در صدد مبارزه و تضعیف دشمن خود بر آیند. بخشی از پروژه مبارزه و تضعیف دشمن قاعدتا در فضای رسانه ای دنبال می شود. از جمله اینکه میتوان با طرح مطالبی، به دستکاری میزان انتظارات و رضایت جامعه پرداخت. اگر بشود میزان انتظارات جامعه را بیش از بهبود وضعیت زندگی آنان بالا برد، تلاش حاکمیت جامعه برای افزایش رضایت با شکست مواجه خواهد شد.

🔸نکته دیگر آنکه افزایش وضعیت اقتصادی و #رفاهی فرد، موجب سر برآوردن نیازها و انتظارات جدیدی می شود که در صورت فقدان آنها نارضایتی حاصل می شود. سلسله مراتب معروف مازلو نشان می دهد که ارضای سطح خاصی از نیازها، موجب سربرآوردن جنس جدیدی از نیازها می شود که دیگر از جنس نیازهای پیشین نیست.

🔸بدین ترتیب، افراد جامعه زمانی که به حد از کفاف و رفاه اقتصادی رسیدند، نیازهایی از جنس آزادی اجتماعی سر بر می آورد که ممکن است در صورت فقدان آن در جامعه، احساس #نارضایتی به وجود آید. یک تحلیل از چرایی #انقلاب ایران (که رفیع پور در کتاب «توسعه و تضاد» به آن اشاره کرده) ناشی از احساس خفقان قشر جدیدی از جامعه بود که اکنون در پرتو درآمد نفتی سرریز شده به جامعه، به نیازهای جدید آزادی سیاسی و اجتماعی رسیده بودند.

🔸ماحصل آنچه گفته شد این است که افزایش رفاه و وضعیت اقتصادی #جامعه، به شیوه های مختلف می‌تواند موجب افزایش رضایت نشود. رضایت معادل صرف با کیفیت زندگی نیست که با بالابردن کیفیت زندگی، رضایت نیز به سادگی بالا برود. در این صورت چه میتوان کرد؟ آیا باید حاکمیت از افزایش رفاه اقتصادی جامعه چشم بپوشد؟ پاسخ طبعا منفی است. بالابردن کیفیت زندگی یک هدف توسعه جوامع انسانی از دیر باز بوده و عدم توفیق در این موضوع نارضایتی را به دنبال خواهد داشت.

🔸راه حل در همراه سازی فرهنگ با اقتصاد است. توسعه اقتصادی بدون توسعه فرهنگی نمی‌تواند آنچه را که این #توسعه در پی آن است، یعنی افزایش رضایت جامعه، به همراه داشته باشد. همراه با بهبود وضعیت اقتصادی، بایستی آگاهی و درک افراد جامعه از وضعیت و نسبت خود با سایر جوامع، ویژگی های زندگی مطلوب و نیز سواد رسانه ای آنان افزایش یابد. در صورتی که فرد همراه با ارتقای طبقه اقتصادی اش، آگاهی تحلیل و فرهنگی اش از وضعیت خود نیز بالاتر برود، خواهد توانست از پسِ زندگی در قشر جدیدی که به آن وارد شده برآید. در این صورت، همچون سایر افرادی که به «قشر نوکیسه» معروف اند، از عدم توازن ناشی از وضعیت #اقتصادی و #فرهنگی، صدمه خواهد دید.
پایان

اخبار